پرواز در آب
من با شمعی هر شب،ستاره های دریایی را روشن می کنم ...
هیچی
چیزی ندارم ک بگم!
فقط اینکه،روزای بدیه...
+
نوشته شده در دوشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۰ ساعت 22:14 توسط سحر |
کفش بی بند خریدم! تا تو هر موقع بخواهی،بدوم یا بروم. حال دل حوصله بند نداشت...
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
فروردین ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
مرداد ۱۳۹۰
تیر ۱۳۹۰
خرداد ۱۳۹۰
اردیبهشت ۱۳۹۰
فروردین ۱۳۹۰
اسفند ۱۳۸۹
بهمن ۱۳۸۹
دی ۱۳۸۹
آذر ۱۳۸۹
آبان ۱۳۸۹
مهر ۱۳۸۹
شهریور ۱۳۸۹
مرداد ۱۳۸۹
تیر ۱۳۸۹
پیوندها
پناهگاه
همه ی دنیا منهای تو
سایه عشق
...سوگ قلم...
قهوه تلخ
کوچه شعر
میوه های تلخ
نت فالش
مه غلیظ
رَ هايي
قار قار تنهایی
زندگیِ دوگانه ی یک دلقک
کالیف
cafe soll
BLOGFA.COM